کد مطلب:163215 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

درک زیبایی و جمال
ما از فهم این آیه كه خداوند می فرماید: «احسن كل شی خلقه»، [1] او هر آنچه را كه آفریده، زیبا آفریده است، عاجز هستیم.با خود می گوییم با این همه فقر و مرگ و جنگ و جدایی و آه و ناله و خون و دود، با این همه زشتی چه ادعای زیبایی و جمال؟


راستی اگر در ظاهر هم حرفی نزنیم با خود و در دل خود این اعتراض ها را داریم.چون این ها با تلقی عادی ما از خودمان و از جهان و دنیای سرشار از درد و رنج ما هماهنگ نیست.اگر آدمی برای لذت و خوشی است و دنیا، عشرتكده و آخور اوست، خوب چطور با این ناخوشی ها و دردها و نزاع ها و جنگ ها و كشتارها و جنازه ها و مجرم ها آن هم برای لقمه نانی و یا زمین و آبی و كشتزار و درختی، هماهنگ است؟

در بینش قرآنی در تمامی خلقت شر و بدی تصور می شود، نه این كه شرور در جهان و یا نهاد انسان باشند، در تمامی خلقت شر و بدی متصور است، ولی این بدی و شر در نوع رابطه ی ما با این خلقت است.«قل اعوذ برب الفلق من شر ما خلق»، [2] از تمامی شر و بدی آنچه كه او آفریده، به او پناه می بری، از شر آتش، از شر آب، از شر باد و خاك تا شر شهوت و غضب و هوش و حافظه و حتی عقل و سنجش آدمی.تمامی این نعمت ها می تواند بدی و شر و یا خوبی و خیر را به دنبال بیاورد.در واقع خیر و شر نه در پدیده ها كه در نوع رابطه هاست.می توان از این آتش، خوب یا بد استفاده كرد.آتش نه خوب است نه بد و با این همه، تمامی پدیده ها با ساخت و بافت انسان و با ساخت و بافت جهان و با هدف این هر دو هماهنگ است.پس زیبا است.آدمی با تركیب خاص خودش كه آگاهی و آزادی و مسؤولیت را دارد، برای خوشی و راحتی نیامده، برای خوشی و لذت به خود آگاهی نیاز نبود، برای رفتن آزاد و حركت مستمر او، این تركیب و این جهان


متحول و این دو نوع رابطه ی خوب و بد و نجدین و هدایت های مستمر و وسوسه های مداوم لازم است.همین گونه هم طراحی شده و مدیریت شده و اجرا می شود.پس زیبایی و هماهنگی همراه این دردها و رنج ها و زشتی ها و مرگ ها و نقص ها هست.در واقع زیبایی را با ذوق نمی فهمند.زیبایی ژیان یا پیكان یا بنز یا تریلی و یا بولدوزر در هماهنگی اجزاء و اهداف و شرایط و زمینه ی كار آن ها مشخص می شود، نه با مقایسه ها و چشم پوشی از اهداف و شرایط، برغم گفته ی راسل كرم كدو با شرایط و هدف زمینه ای كه دارد هماهنگ است و زیباست.زیبایی كرم كدو را با طاووس و قمری و كبوتر و بلبل و پروانه نمی سنجند.

اگر این درك از زیبایی شكل بگیرد، ناچار شیدایی و سرمستی و سرشاری هم خواهد آمد.این گونه آدمی در متن رنج و همراه سختی ها و زشتی ها، سرمست و واله و شیداست.


[1] سجده، 7.

[2] فلق، 1 و 2.